ترجمه مقاله

حلس

لغت‌نامه دهخدا

حلس . [ ح َ ل ِ ] (ع اِ) تیر چهارم قمار. (از منتهی الارب ). || (ص ) دلاور.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || حریص . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).حریص که از جای خود دور نشود. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله