حلمی
لغتنامه دهخدا
حلمی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای ایران و از اهالی اصفهان است . او راست :
بارها گفتم بخود کز دل غمش بیرون کنم
دل نمی خواهد که باشد بی غم او چون کنم .
بارها گفتم بخود کز دل غمش بیرون کنم
دل نمی خواهد که باشد بی غم او چون کنم .
(از قاموس الاعلام ).