ترجمه مقاله

حلوء

لغت‌نامه دهخدا

حلوء. [ ح َ ] (ع اِ) سرمه . (منتهی الارب ). سنگی است که سرمه ٔ آن درد چشم را سود دارد.
ترجمه مقاله