ترجمه مقاله

حماق

لغت‌نامه دهخدا

حماق . [ ح ُ / ح َ ] (ع اِ) چیچک و مانند آن که بر اندام آید. (منتهی الارب ). حمیق .حُمَیقی ̍. حُمَیقا. چیزی است شبیه آبله که بر اندام برآید. (اقرب الموارد). باد آبله . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله