ترجمه مقاله

حمنان

لغت‌نامه دهخدا

حمنان . [ ح َ ] (ع اِ) حمن . کنه های ریزه . (منتهی الارب ). حمنانة یکی آن . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). کنه ٔ خرد. (مهذب الاسماء). اول آن را قمقامه گویند که کنه بسیار خرد و کوچک است سپس حمنان سپس قراد سپس حلمه سپس عل و طلح . || انگوریست خرددانه در طائف . و گویند دانه های خرد میان دانه ٔ بزرگ در انگور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله