ترجمه مقاله

حنث

لغت‌نامه دهخدا

حنث . [ ح ِ ] (ع اِ) بزه ٔ بزرگ . (دهار). بزه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). اثم . (اقرب الموارد). ذنب . (اقرب الموارد) : و کانوا یصرون علی الحنث العظیم . (قرآن 46/56). || خلاف در سوگند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلف در یمین . (اقرب الموارد). ج ، احناث : و آل مهلب هرگاه که بحق مهلب سوگند یاد کردندی حنث را بدان راه نبودی . (تاریخ بیهق ). || ادراک و بلوغ . (اقرب الموارد). تکلیف . (منتهی الارب ). حد بلوغ . (اقرب الموارد). حد بلوغ . حد تکلیف . بتکلیف .گویند: بلغ الغلام الحنث . (اقرب الموارد). بتکلیف رسید آن کودک . (ناظم الاطباء). || (مص ) بزه مند شدن . (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان عادل ). || میل کردن از حق بباطل . (اقرب الموارد). || میل کردن از باطل بحق یا از حق بسوی باطل . || خلاف سوگند کردن . (منتهی الارب ). سوگند دروغ کردن . (ترجمان علامه ). دروغ شدن سوگند. (تاج المصادر بیهقی ). وفا نکردن بموجب سوگند. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله