ترجمه مقاله

حنجور

لغت‌نامه دهخدا

حنجور. [ ح ُ ] (ع اِ) جامه دان خرد. || نوعی از شیشه که در آن ذرور نگاه دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نای گلو. خشک نای . ج ، حناجر. (منتهی الارب )(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). رجوع به حنجود شود.
ترجمه مقاله