ترجمه مقاله

حنفی

لغت‌نامه دهخدا

حنفی . [ ح َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به حنیفة. نسبتی است به بنی حنیفة. (الانساب ).
- تیغ حنفی ؛ منسوب به صخر ابوبحر احنف بن قیس یکی از تابعین است :
رزبان گفت من این مخرقه باور نکنم
تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم .

منوچهری .


رجوع به حنفیه شود.
|| منسوب به ابوحنیفه . پیرو ابوحنیفه . اهل رأی . عراقی . مقلد امام ابوحنیفه ٔ کوفی . (آنندراج ). || یکی از مذاهب اربعه ٔ اهل سنت و جماعت منسوب به امام اعظم ابوحنیفة رحمةاﷲ. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله