ترجمه مقاله

حنف

لغت‌نامه دهخدا

حنف . [ ح َ ن َ ] (ع اِمص ) استقامت و راستی دین . || کژی پای ، چنانکه سر انگشتهای پا سوی یکدیگر سپرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). حنف از عیوب خلقی اسب است و هوان یکون حافراً یدیه مکبوبین الی داخل . (صبح الاعشی ج 1 ص 26). || راه رفتن بر پشت پا از جانب انگشت خرد. || کژی در سینه ٔ قدم و فعل آن از سمع و کرم است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله