ترجمه مقاله

حنیف

لغت‌نامه دهخدا

حنیف . [ ح َ ] (ع ص ،اِ) مایل از هر دین باطل بسوی دین اسلام ثابت بر آن .(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || برگشته از ملت های باطل . (ترجمان عادل بن علی ). || حاجی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و در کلیات آمده در هر موضعی از قرآن که حنیف با مسلم آمده ، مراد حاجی است نحو ولکن کان حنیفاًمسلماً و در هر موضع به تنهایی آمده ، به معنی مسلم است نحو حنیفاً ﷲ. (اقرب الموارد). || آنکه در ملت ابراهیم (ع ) باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، حُنفاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || کفشگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حذاء. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || مختون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ختنه کرده . || مسلمان . (مهذب الاسماء). مسلمان راست دین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاک دین . فرهودی . (یادداشت مرحوم دهخدا). || مستقیم . (اقرب الموارد).
- دین حنیف ؛ دین راست بدون اعوجاج . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله