ترجمه مقاله

حکر

لغت‌نامه دهخدا

حکر. [ ح َ ک َ ] (ع مص ) ستیهیدن . لجاج کردن . || سرخود شدن بچیزی . سرخود شدن . استبداد کردن . || (اِ) غله که نگاهدارند تا بگرانی فروشند. حُکَر. || لجاج . || استبداد. || آب جمع شده . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله