ترجمه مقاله

حکم

لغت‌نامه دهخدا

حکم . [ ح َ ک َ ](اِخ ) ابن عبدل بن جبلة بن عمروبن ثعلبه . از شاعران بزرگ دربار امویان است . نسبت وی بخزیمةبن مدرکة اسدی فاخری کوفی میرسد. وی شاعری نیکو و هجاء بود. ابن زبیر وی را از عراق بیرون کرد، حکم به دمشق رفت و از عبدالملک بن مروان نصیب بیافت آنگاه بر وی درآمدی و شب ها نزد او بمسامرت ماند. حکم بن عبدل لنگ بود و بر عبدالحمیدبن عبدالرحمن بن زیدبن الخطاب که او نیز لنگ بود درآمد و صاحب شرطه هم لنگ بود. ابن عبدل بگفت :
الق العصا ودع التخادع و التمس
عملا فهذی دولة العرجان
لامیرنا و أمیر شرطتنامعا
لکلیهما یا قومنا رجلان
فاذا یکون امیرنا و وزیرنا
وأنا فجی ٔ بالرابع الشیطان .

(معجم الادباء).


ترجمه مقاله