ترجمه مقاله

حیال

لغت‌نامه دهخدا

حیال . (ع اِ) رشته ای که میان هر دو تنگ شتر بندند تا تنگی که جانب ران میباشد بر غلاف نره ٔ شتر نیفتد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). || دو بازوی چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مقابل . (منتهی الارب ). رویاروی چیزی . (آنندراج ): قعد حیاله و بحیاله ؛نشست مقابل وی . (منتهی الارب ). مقابل و روبروی هر چیز. (ناظم الاطباء). || (مص ) آبستن نشدن ناقه بعد از گشن دادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و کذلک النخل . (منتهی الارب ). || بار دادن خرما در یک سال و بار ندادن در سال دیگر. (اقرب الموارد). رجوع به حوول و حول شود. || (ص ) ج ِ حائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حائل شود.
ترجمه مقاله