حیرانی
لغتنامه دهخدا
حیرانی . [ ح َ ] (حامص ) سرگشتگی و تحیر. پریشانی . اضطراب . (ناظم الاطباء). حیرت . (آنندراج ) :
حیرانی ما بود مراد از همه چیز
یارب چه مراد است زحیرانی ما.
طریق اهل ادب خامشی و حیرانی است .
حیرانی ما بود مراد از همه چیز
یارب چه مراد است زحیرانی ما.
خیام .
طریق اهل ادب خامشی و حیرانی است .
سعدی .