ترجمه مقاله

حیران

لغت‌نامه دهخدا

حیران . [ ح َ ی َ ] (ع مص ) حیر. حیرة. حَیر. بسوی چیزی دیده سرگشته شدن . (منتهی الارب ). بسوی چیزی نظر افکندن و از خود بیخود شدن . (اقرب الموارد). || ندانستن و جاهل شدن راه صواب را. || گم کردن راه . || گرد برگشتن آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حیر، حیرة و حَیر شود.
ترجمه مقاله