ترجمه مقاله

حیره

لغت‌نامه دهخدا

حیره . [ رَ ] (اِ) در نصاب الصبیان ابونصر فراهی این بیت آمده است :
ریه شش قفا حیره [ یا هیره ] و وجه روی
فخذ ران عقب پاشنه رجل پای .
مرحوم ادیب پیشاوری میفرمودند که درنواحی ما حیزه ، به معنی پشت و قفاست و معنی بدکاره یا مأبون یا پشت که بکلمه ٔ حیز داده میشود مأخوذ از همین معنای قفا و پشت است . (از یادداشت مرحوم دهخدا). و در آنندراج و غیاث اللغات آمده : اکثر شارحان نصاب در تحقیق این لفظ عاجز شده اند و نوشته اند که ظاهراً قومی پس سر را بفارسی حیره میگفته باشند و شارحی نوشته که چیره به جیم فارسی است ، به معنی پس سر و این زبان قومی است از بلاد ماوراءالنهر. (آنندراج ) (ازغیاث ).
ترجمه مقاله