خاتمی
لغتنامه دهخدا
خاتمی . [ ت َ ] (اِخ ) گویندکاتب خوشنویس بوده و این شعر از او دیده شده است :
بقربانت شوم شبهای هجران در دلم مگذر
که این دریای آتش ، دوست از دشمن نمیداند.
بقربانت شوم شبهای هجران در دلم مگذر
که این دریای آتش ، دوست از دشمن نمیداند.
(آتشکده ٔ آذر).