خادم پیر
لغتنامه دهخدا
خادم پیر. [ دِ م ِ ] (اِخ ) کنایه از ستاره ٔ زحل است . (برهان ). کنایه از ستاره ٔ زحل و آن را پاسبان فلک نیز میگویند و فلک هفتم مکان اوست . (آنندراج ) :
از بوی گیاش خادم پیر
خط سبز شود زهی عقاقیر.
از بوی گیاش خادم پیر
خط سبز شود زهی عقاقیر.
خاقانی .