ترجمه مقاله

خارجة

لغت‌نامه دهخدا

خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ )ابن عمروالجمحی . طبرانی از طریق عبدالملک بن قدامةالجمحی و او از پدرش و پدرش از خارجةبن عمروالجمحی نقل کرده است که پیغمبر(ص ) فرمود در یوم الفتح ، وصیتی مر وارثی را نیست . الحدیث ابوموسی می گوید این حدیث بنام عمروبن خارجه شناخته شده است یعنی شاید این نام خارجةبن عمروالجمحی قلب نام حقیقی ناقل حدیث باشد. ابن حجر نویسد حدیث عمروبن خارجه را احمد و اصحاب سنن اخراج کردند و مدلول آن مغایر حدیث خارجه بن عمر است ،و ظاهر آن است که عمروبن خارجه کسی جز خارجةبن عمرواست . باری متن از ابوامامة و انس و ابن عباس و معقل بن یسار نیز روایت شده است . (الاصابه جزء دوم ص 85).
ترجمه مقاله