ترجمه مقاله

خارکش

لغت‌نامه دهخدا

خارکش . [ ک َ ] (اِ) نام سرودی و نوائی است از موسیقی و شخصی که سرود خارکش بدو منسوب است .(آنندراج ) (برهان قاطع) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ شعوری ) (فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرای ناصری ) :
نوای خارکش از عندلیب نیست عجب
که مدتی سر و کارش نبوده جز با خار.
ظهیر فاریابی (از آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرای ناصری ).
بلبل شوریده می گردید خوش
پیش گل می گفت راه خارکش .

عطار (از انجمن آرای ناصری ) (فرهنگ رشیدی ).


ترجمه مقاله