خار عقرب
لغتنامه دهخدا
خار عقرب . [ رِ ع َ رَ ] (اِخ ) کنایه از بهرام که صاحب برج عقرب است . (آنندراج ). کنایه از مریخ چرا که برج عقرب خانه ٔ مریخ است . (غیاث اللغات ) :
در اثر بهر مراعات و لیش ؟؟
خار عقرب چوگل میزان است .
در اثر بهر مراعات و لیش ؟؟
خار عقرب چوگل میزان است .
انوری ابیوردی (از آنندراج ).