خار
لغتنامه دهخدا
خار. (اِخ ) نام قصبه ای است از مضافات ری . (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 361) :
بجای جائزه ٔ شعر گر در این مجلس
ببنده لطف کنی شهریاری ری و خار...
و احتمال قوی میرود که این کلمه همان خوار باشد. رجوع به خوار شود.
بجای جائزه ٔ شعر گر در این مجلس
ببنده لطف کنی شهریاری ری و خار...
امیدی (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 361).
و احتمال قوی میرود که این کلمه همان خوار باشد. رجوع به خوار شود.