ترجمه مقاله

خاطر دادن

لغت‌نامه دهخدا

خاطر دادن . [ طِ دَ ] (مص مرکب ) دل دادن . عاشق شدن . (آنندراج ). مهر ورزیدن :
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار.

سعدی .


سر از مغز و دست از درم کن تهی
چو خاطر به فرزند مردم نهی .

سعدی (بوستان ).


ترجمه مقاله