ترجمه مقاله

خافت

لغت‌نامه دهخدا

خافت . [ ف ِ ] (ع ص ) ابر بی آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کشت نادراز. (منتهی الارب ). || ضعیف آواز. ضعیف الصوت :
أآمل ان تجلی عن الحق شبهة
و شخصک مقبور و صوتک خافت .

(بواحمد در رثاء ثابت بن قره آورده است ).


و به هر منزل که نزول میکرده اند همان آواز کوچ کوچ بسمع ایشان می رسیده تا بصحرائی ... آن آواز از آنجا خافت شده است در آن مقام ثابت گشته اند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله