ترجمه مقاله

خافه

لغت‌نامه دهخدا

خافه . [ خاف ْ ف َ ] (ع اِ) وعاء حب ؛ پوستی که دانه ٔ گندم و جو و امثال آن دروی است . || جبه ٔ چرمین عسل چینان . || خریطهائی که در آن عسل نهند. || سفره ٔ برداشته سرهاکه بخریطه ماند و در آن عسل چینند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله