ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طلیق الخزاعی . وی از قاضیانی است که مهدی قضاء بصره را به او داد. ابن مناذر با آنکه از دوستان آل طلیق بود او را بجهت خبث و بی حیائیش هجو کرده است :
أصبح الحاکم بالناس من آل طلیق
جالساً یحکم فی الناس بحکم الجاثلیق
بدع القصد و یهوی فی بنیات الطریق
یا ابا الهیثم ماکنت لهذا بخلیق
لا و لا کنت لماحملت منه بمطیق
حبله حبل غرور عقده غیر وثیق .
(از حاشیه ٔ البیان والتبیین چ حسن سندوبی ج 2 ص 203).
ترجمه مقاله