ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن قاسم المدائنی ، مکنی به ابوالهیثم . وی از لیث بن سعد و جز او حدیث میکند. مؤمل بن اهاب میگوید: از یحیی بن حسان شنیدم که میگفت : خالد المدائنی در احادیث منقوله ٔ لیث آنچه از ازهری از ابن عمر روایت شده بود «سالم » راداخل میکرد و آنچه از ازهری از عائشه بود «عروة» راداخل می نمود، به او گفتم : وای بر تو از خدا بترس . او در جواب گفت : بعداً کسی خواهد آمد و بر این واقف خواهد شد. احمدبن حنبل می گوید: من از خالد المدائنی چیزی روایت نمیکنم . ابن راهویه میگفت : خالد المدائنی کذاب است . ازدی را عقیده بر این است که اجماع بر ترک اوست . یعقوب بن شیبة میگوید: خالد المدائنی صاحب حدیث غیرمتقن است و همه ٔ اصحاب ما بر ترک حدیث او اجماع دارند جز ابن المدینی که وی را نسبت به او حسن رأی است . بخاری از علی نقل میکند که او نیز خالد را متروک الحدیث میداند، صاحب لسان المیزان پس از این جمله بنقل از ناقلینی مصاحبت او را با لیث و سپس احادیث اورا نقل میکند. (از لسان المیزان ج 2 صص 384 - 383).
ترجمه مقاله