ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن هودةبن ربیعة البکائی . وی «قشیری » نیز نام برده شده است . در حدیث پسرش عداء فروی البارودی از طریق عبدالمجید «ابی عمرو» نام او برده شده است که عدأبن خالد گفت : با پدرم خالد بیرون رفتم و پیغمبر رادیدم که خطبه میخواند. (از الاصابة قسم 1 ج 1 ص 97).
ترجمه مقاله