ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ولیدبن مغیرة مخزومی قرشی ، ملقب به سیف اﷲ. وی از صحابه و فاتحان بزرگ اسلام است . در زمان جاهلیت او نیز از اشراف قریش بود و ریاست سواران داشت و در همه ٔ جنگهای مشرکین با مسلمانان تا عمره ٔ حدیبیه علیه مسلمین شرکت کرد. در سال هفتم هجری قمری قبل از فتح مکه او و عمروبن عاص اسلام آوردند و پیغمبر از مسلمان شدن او مسرور شد و از جانب پیغمبر به ریاست سواران نائل آمد. چون ابوبکر به خلافت رسید او با مقام فرماندهی به جنگ مسیلمه ٔ کذّاب و مرتدان اعراب نجد رفت وسپس به سال 12 هَ .ق . به جنگ عراق فرستاده شد و «حیره » و قسمت زیادی از نواحی عراق را فتح کرد. پس از آن با مقام سرفرماندهی به شام انتقال یافت . بعد از وفات ابوبکر در زمان عمر او از این مقام خلع شد ولی این خلع شدن در رأی او تغییری نداد و در تحت فرماندهی ابوعبیدةبن جراح (که بجای او آمده بود) آنقدر به جنگ ادامه داد تا آن که آن دو در سال 14 هَ . ق . به فتح مورد نظر نائل آمدند سپس به مدینه بازگشت و در آنجا ماند. گرچه عمر او را دعوت بکار کرد تا به ولایت رساند ولی او از این دعوت سرباز زد. مرگ او به سال 21 هَ . ق . (642 م .) در حمص (واقع در سوریه ) اتفاق افتاد ولی بعضی مرگ او را در مدینه گفته اند. او مرد پیروز و خطیب فصیحی بود در خلق و صفت عمر را می ماند. ابوبکر در حق او گفت : «عجزت النساء أن یلدن مثل خالد» بخاری و مسلم از او حدیث دارند. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 286). رجوع به الاصابة ج 1 قسم 1 ص 98، 99 و 100 شود.
ترجمه مقاله