ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن هیاج بن بسطام . وی از پدرش و جز او حدیث روایت می کند و از او اهل هرات روایت میدارند. سلیمانی او را بچیزی نمیگیرد. ابن حبان در ثقات از او نام میبرد. یحیی بن احمدبن زیاد الهروی می گوید: هر وقت که انکاری بر هیاج رود این انکار فقط از جهت پسر او خالد است والا هیاج خود مردی ثقه است . حاکم نیز بر این عقیدت است . (از لسان المیزان ج 2 ص 389).
ترجمه مقاله