ترجمه مقاله

خالص

لغت‌نامه دهخدا

خالص . [ ل ِ ] (اِخ ) مشهدی . نام وی محمدرضا و یکی از شاعران پارسی گو است . از قرار شغل او ناظری نذورات بوده و در ابیات زیرکه بر مقدمه ٔ خلاصه ٔ لطائف الخیال آمده از خود نام برده است . این ابیات نمونه ای از شعر او را میرساند:
نسخه ای باکمال و رنگینی
تحفه ای این چنین که می بینی
سعی بنمود میرزاصالح
جمع فرمود میرزاصالح
آنکه او را به وصف حاجت نیست
هیچ وصفی به از سیادت نیست
خالص این تحفه ٔ تمام عیار
هست مجموعه ٔ بهشت و بهار
خواهی ار زین کتاب تاریخش
شد گل انتخاب تاریخش .
(از فهرست کتابخانه ٔ مسجد سپهسالار ج 2 ص 481 و پاورقی 482).
ترجمه مقاله