ترجمه مقاله

خال گذاشتن

لغت‌نامه دهخدا

خال گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) خال بر روی بشره گذاشتن مرتزیین را. || نقطه بر چیزی گذاشتن . || لکه ٔ بدنامی بر کسی نهادن . نسبت فساد بکسی دادن . بدنام کردن . || شروع بفاسد شدن میوه . لک آوردن میوه .
ترجمه مقاله