ترجمه مقاله

خامش کردن

لغت‌نامه دهخدا

خامش کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ساکت کردن . بیصدا کردن . خاموش کردن :
دیو را نطق تو خامش میکند
گوش ما را گفت تو هش میکند.

مولوی .


چنان صبرش از شیر خامش کند
که پستان شیرین فرامش کند.

سعدی (بوستان ).


ترجمه مقاله