خاندوران خان
لغتنامه دهخدا
خاندوران خان . [ دَ ] (اِخ ) صمصام الدوله از امرای مهم عهد محمدشاه است . او از بزرگان دربار محمد شاه هندی بوده و در جنگ نادرشاه عملیاتی از طرف محمدشاه بعهده ٔ او محول شد. در سال 1151 هَ . ق . بمیان معرکه مقتول شد. این ابیات از اوست :
بر سر بحر پرگهر گرچه بود نشست ما
همچو حباب مفلسیم ما و هوا بدست ما.
سحر خورشید لرزان بر سر کوی تو می آید
دل آیینه را نازم که بر روی تو می آید.
بر سر بحر پرگهر گرچه بود نشست ما
همچو حباب مفلسیم ما و هوا بدست ما.
سحر خورشید لرزان بر سر کوی تو می آید
دل آیینه را نازم که بر روی تو می آید.
(از صبح گلشن ص 151).