ترجمه مقاله

خانه برانداز

لغت‌نامه دهخدا

خانه برانداز. [ ن َ / ن ِ ب َ اَ ] (نف مرکب ) مسرف . متلف . (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که هرچه داشته باشد همه را پاک به باد دهد خواه از آن خود باشد خواه از آن دیگری . و این در مقابل خانه نگهدارباشد. (آنندراج ). ولخرج . مبذر. || خراب کننده ٔ خانه . خانه خراب کن . (شرفنامه ٔ منیری ). ویران کننده ٔ خانه . خانه کن . خانه روب . ویران کننده . از بین برنده . نابودکننده . چون ، جنگهای خانه برانداز :
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا هم آغوش که میباشد و همخانه ٔ کیست ؟

حافظ.


|| مسافر. سیاح . (از ناظم الاطباء). معشوق . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ).
ترجمه مقاله