ترجمه مقاله

خانه سیاه

لغت‌نامه دهخدا

خانه سیاه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب )خانه سیه . خانه خراب . (ناظم الاطباء). در محل نفرین گویند خانه اش سیاه :
کمال هست قرین با رقیب خانه سیاه
چو بلبلی که بزاغش کنند اسیر قفس .

کمال خجندی (از آنندراج ).


بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ
رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی .

بابا فغانی (از آنندراج ).


ارباب هنر جمله چو فانوس درین بزم
از روشنی دیده و دل خانه سیاه اند.

وحید (ازآنندراج ).


|| در محل نفرین گویند.
ترجمه مقاله