خانه گرفتن
لغتنامه دهخدا
خانه گرفتن . [ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) منزل کردن . در محلی اقامت کردن . در جایی سکنی گزیدن :
همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن
گویی که دو جغد آنجا بر خانه گرفته ست .
دنیا پلی است رهگذر دار آخرت
اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی .
|| دو کردن مهره را در خانه ای از خانه های نرد تا حریف نتواند آنرا زند. خانه بستن در نرد.
همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن
گویی که دو جغد آنجا بر خانه گرفته ست .
دنیا پلی است رهگذر دار آخرت
اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی .
سعدی (طیبات ).
|| دو کردن مهره را در خانه ای از خانه های نرد تا حریف نتواند آنرا زند. خانه بستن در نرد.