ترجمه مقاله

خان احمد

لغت‌نامه دهخدا

خان احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هلوخان . وی پسر هلوخان اردلان است . احمدخان از عهد صباوت در ظل تربیت شاه عباس اول پرورده شد و چون بسن تمییز رسید شاه او را نزد پدرش هلوخان فرستاد، تا چون پدر بر اثر کبر سن درگذرد پسر جانشین پدر شود. اما پدر از آنجا که علاقمند بمقام خانی بود پسر را در کردستان راه نداد و بصلاح دید بعضی از مصلحان در شهرزور و قلعه ٔ زلم جایش داد. چون خان احمدخان به شهرزور رفت جمعی از طوایف اردلان بر سر او جمع شدند وبین او و پدر نقار انداختند. چون پدر از حسن آباد حکومتگاه خود بیرون رفت و بسرکشی یکی از قلاع پرداخت خان احمدخان با چند نفر از هوی ̍خواهان پنهانی به حسن آباد رفت و بلطایف الحیل خود را به اندرون حصار افکند و بر آن حصار مستولی شد. آن حصار مشحون بخزاین و دفاین چندین ساله ٔ هلوخان بود. خان احمدخان دست بر آن خزاین برد و راه انعام و احسان پیش گرفت . بر اثر این تدبیر همه ٔ اکراد اردلان طریق موافقت با او پوئیدند و از هلوخان پدرش برگشتند، پدر بناچار از در عجز درآمد و دست در فتراک رضامندی پسر زد پسر در این وقت او را بخدمت شاه فرستاد و شاه هم رقم عفو و اغماض برکرده ٔ او پوشید و او را به اصفهان روانه کرد. هلوخان در آنوقت عمرش از هشتاد متجاوز بود ولی صورتش بیش از هفتادسال را نمی رساند. (از عالم آرای عباسی چ 2 ص 927).
ترجمه مقاله