خان اعظم
لغتنامه دهخدا
خان اعظم . [ ن ِ اَ ظَ ] (اِخ ) میرزا عزیز کوکه خلف شمس الدین محمد اتگه است . صبح گلشن درباره ٔ او آرد:او مردی دیندار، تقوی شعار، معدلت دثار و از حضور شاهی بخطاب پدر بزرگوار خود سرمایه دار افتخار بوده از اراکین اکبری و جهانگیری است که امور عظیمه در هر دو سلطنت بکمال حزم و تیقظ سرانجام نموده و براه تقوی وتورع در سنه ٔ 1001 هَ . ق . به نیت حج و زیارات کمر سفر حرمین شریفین بر میان جان بست و گوش بر ممانعت اکبری نانهاده بر جهاز بنشست بعد معاودت از حجاز بحضور رسید و در سنه ٔ 1034 هَ . ق . در گجرات بعین حکومت نظامت آنجا از این عالم درگذشت این رباعی از اوست :
یا رب بصفای دل ارباب تمیز
کآن پیش تو هست خوبتر از همه چیز
چون گشت بتوفیق تو این خانه تمام
از راه کرم فرست مهمان عزیز.
یا رب بصفای دل ارباب تمیز
کآن پیش تو هست خوبتر از همه چیز
چون گشت بتوفیق تو این خانه تمام
از راه کرم فرست مهمان عزیز.
(از صبح گلشن ص 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 3).