خاول
لغتنامه دهخدا
خاول . [ وُ ] (اِ) مورچه را گویند که از موذیات است . (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج )(فرهنگ شعوری ج 1 ورق 372) (ناظم الاطباء) :
از آرزوی قد چو سروت براستی
بر من زمانه تنگ تر از چشم خاول است .
رجوع به خاور شود.
از آرزوی قد چو سروت براستی
بر من زمانه تنگ تر از چشم خاول است .
ابن یمین (از فرهنگ جهانگیری ).
رجوع به خاور شود.