ترجمه مقاله

خاوند

لغت‌نامه دهخدا

خاوند. [ وَ ] (اِ) مخفف خداوند است که صاحب و بزرگ خانه باشد . (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 360). تا دیگر باره بهزیمت شدند و خلقی بسیار از ایشان کشته شدند و آنکه ماند بگریخت و خاوند دیهه نرشخ زنی بود شوی او را شرف نام بود و او سرهنگ ابومسلم بود. (از تاریخ بخارای نرشخی ص 84).
- امثال :
کالای بدبریش خاوند .
|| محدد که از حدود باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). فلک نهم که به عربی «محددالجهات » خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله