ترجمه مقاله

خاکبیزی

لغت‌نامه دهخدا

خاکبیزی . (حامص مرکب ) عمل خاک بیختن . عملی که خاکبیز می کند تا زر بدست آرد یا آنکه از خاک بیختن سودی برد :
خاک بیزی کن که من هم خاکبیزی کرده ام
تا ز خاک این مایه گنج شایگان آورده ام .

خاقانی .


ترا گفتند از این بازار بگذر خاکبیزی کن .

خاقانی .


هر زری کز خاکبیزی یافتم
بر سر این خاکدان خواهم فشاند.

خاقانی .


ز دریای او آب ریزی کنند
بر آن گنجدان خاک بیزی کنند.

نظامی .


|| کنایه از سفر و مسافرت و عزیمت باشد. (آنندراج ).
ترجمه مقاله