ترجمه مقاله

خاکشور

لغت‌نامه دهخدا

خاکشور. (نف مرکب ) این کلمه مبدل خاک شوی است و بمعنی کسی که خاک کارخانه ٔ زرگران و خاک رهگذرها را به آب بشوید تا زر گم گشته و جز آن که دروست از آن برآید و ریگ بیز عبارت از همین است . قدسی در قصه ٔ جهجهار بندیله و افتادن زرهای او بدست لشکر پادشاهی گفته :
زر از خاکشوری گذشت از کرور
بلی کیمیاگر بود خاکشور.

(آنندراج ).


|| زارع . برزگر. کشاورز. (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله