ترجمه مقاله

خبزدو

لغت‌نامه دهخدا

خبزدو. [ خ َ ب َ ] (اِ) جانوری است شبیه به جعل و بعضی گویند جعل است که سرگین گردانک باشد و بعضی گویند رتیلا است که خایه گیر باشد و آن جانوری است شبیه بعنکبوت . (برهان قاطع) (آنندراج ) (صحاح الفرس ). خنفساء. (صحاح الفرس ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (مهذب الاسماء). خبزدوک . خاله سوسکه . گوگال . رجوع به خبزدوک شود :
آن روی و ریش پرگه و پر بلغم و خدو
همچون خبزدویی که کنی زیر پای پخچ .

لبیبی .


چون خبزدو گردی اندر مستراح از بهر خور
نحل وار از بهر خوردن رو یکی در بوستان .

سنائی .


ترجمه مقاله