ترجمه مقاله

خثاره

لغت‌نامه دهخدا

خثاره . [خ ُ رَ ] (ع اِ) بقیه ٔ چیزی . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). بقیة الشی ٔ. || آنچه از قیماق شیر باقی میماند. (از اقرب الموارد) . || شوریدگی دل . || تباهی عقل (آنندراج ). || (مص ) مصدر دیگری است از خثر رجوع به خثر شود.
ترجمه مقاله