ترجمه مقاله

خجسته سفر

لغت‌نامه دهخدا

خجسته سفر. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ س َ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه سفر او خجسته است . آنکه سفرش خیر است . آنکه سفرش میمون است . مبارک سفر. متبرک سفر. باسعادت سفر :
زان خجسته سفر این جشن چو باز آمد
سخت خوب آمد و بایسته بساز آمد.

منوچهری .


ترجمه مقاله