ترجمه مقاله

خجندی

لغت‌نامه دهخدا

خجندی . [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) جمال الدین محمودبن عبداللطیف بن محمدبن ثابت خجندی با برادرش صدرالدین محمد بخدمت جمال الدین جواد پیوست و پس از مدتی سلطان مسعود از ایشان راضی شد خلعت وتشریف برای ایشان فرستاد و ایشان به اصفهان مراجعت کردند عمادالدین کاتب میگوید در سنه ٔ 543 هَ . ق . دربغداد او را دیدم و با هم بطرف اصفهان مراجعت نمودیم . (از تعلیقات قزوینی بر لباب الالباب عوفی ص 534).
ترجمه مقاله