ترجمه مقاله

خجندی

لغت‌نامه دهخدا

خجندی . [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) ضیاءالدین خجندی شاعری از اهل خجند بود که بشیراز مسکن گزید ودر هرات بخاک سپرده شد او بوفور فضل و کمال معروف بود و شرحی بر محصول فخر رازی نوشت و مدتی نیز در خدمت ملک بیغوی سلجوقی گذران کرد و بمدح او پرداخت و نیز با شمس الدین اوحدی مکاتبه داشت و از اشعار اوست :
گفتا بهای بوس من آمد هزار جان
آن هم ز لطف اوست که چندان بها نکرد
روز ندانم چه گونه شب کند آن کس
کز تو امید شب وصال ندارد.
امروز کرم کن ای کرم را پروبال
کز نیستیم شده ست مردار حلال
فردا که ز اخترم نکو گردد فال
گوهر ز کف تو برنگیرم بسفال
مرگ او بروایتی 610 وبروایت دیگر 622 هَ . ق . اتفاق افتاد. (از ریحانة الادب ج 2 ص 506).
ترجمه مقاله