خداجولغتنامه دهخداخداجو. [ خ ُ ] (نف مرکب ) خداجوی . طالب خدا. (آنندراج ). موحد. دیندار. (از ناظم الاطباء) : چند جویی خدای را خداجومن خدا من خدا من خدایم .ادیب نیشابوری .