ترجمه مقاله

خداش

لغت‌نامه دهخدا

خداش . [ خ ِ ] (اِخ )ابن ابی خداش مکی . وی از مدرکین زمان پیغمبر بود. ابوعامر عقدی از داودبن ابی هند از ایوب بن ثابت از صفیه دخت بحریه روایت میکند و میگوید: صفیه گفت : عم من از نبی تقاضای بخشش سینی ای کرد و ابن منده نیز آن را ذکر نموده است . ابن سکن گفت : این حدیث مشهور نیست و از او روایت حدیثی دیگر کرد که در اسناد آن نظر است .جز این ابن سکن از طریق دیگر از ایوب بن ثابت از بحریه اخراج حدیث کرد بر این مبنا که ثابت گفت عم بحریه خداش پیغمبر را دید که در کاسه ای غذا می خورد او طلب بخشش آن سینی کرد. ایوب بن ثابت گفت : چون عمر بر آنها وارد می شد، میگفت سینی رسول خدا را برای من بیاورید. ابن سکن گفت : این حدیث از بحریه نیز نقل شده منتها از طریق عم او بنام فراس ولی ثابت نشده است . صاحب اصابه میگوید: ابوموسی از طریق محمدبن معمر از ابی عامر چنین روایت کرده است که ابوموسی از یحیی بن ثابت از صفیه این حدیث را روایت کرده ، منتهی نام عم او را «فراس » ذکر نمود. به آخر آن اضافه کرده که ما آن سینی را برای او می آوردیم ؛ پس او آن را از آب زمزم پر میکرد و از آن می نوشید و بر صورتش می پاشید. شاید برای ابی عامر در این جادو اسناد بوده است . ولی ظاهر آن است که هر دو یکی هستند و یکی از دو اسم مصحف دیگر است و ترجیح با «خداش » است . (از اصابه قسم 1 ص 105).
ترجمه مقاله